یادداشت
ماجرای نابغهای به نام نگار و قهرمانی به نام آقای معلم
یادداشت؛ «مادر بزرگ چرا بچههای دیگر آبادی میتوانند درس بخوانند و من نمیتوانم. خیلی دلم میخواهد من هم به مدرسه بروم، معلم داشته باشم و باسواد بشوم.» این روایت تلخ مادربزرگ نگار از بارها شنیدن این جمله از دهان نوهی یازدهسالهاش است. جواب مادر بزرگ در میان اشکهای پنهانی که میریخت این بود که «مطمئن