- تاریخ انتشار : چهارشنبه 30 خرداد 1403 - 0:16
- کد خبر : 2075 چاپ خبر
همستر و انگشتان زنگ زده
این یادداشت به قلم سردار فتوحی دکتری جامعهشناسی و دانشجوی فلسفه است که درخصوص انگشتان بیاختیار این روزهای مردم روی صفحههای نمایشگر موبایل در اختیار بوکانههوال قرار داده است.
ارسطو میگفت «کشاورزی و باغداری شغلهای بسیار لذتبخشی برای افراد هستند؛ زیرا در این شغلها تولد و مرگ و همچنین فرایند زندگی (گیاهان و میوهها) را میشناسند. دامداران باتوجهبه سروکار داشتن آنها با حیوانات، انسانهای بسیار شجاعی هستند و حتی معتقد بود مدیریت یک جامعه جمهوریخواه (همان دموکراسیخواه) بهتر است بر عهده این سه صنف باشد». آنان (کشاورز، دامدار و باغبان) تمامی اعضای بدنشان (دست، پا، سر، ذهن و …) کار میکند و بدن متوازن و هماهنگ بود.
در جهان مدرن این بدن تکهتکه شد، تنها تکهای از بدن مشغول کار میشود. کارگری در کارخانه صبح تا شبروی صندلی مینشیند و فقط پیچ را سفت میکند. کارمندی صبح تا شب با انگشتش فقط دکمه رایانه را برای عبور مسافران میزند و … بر همین اساس بدن در جامعه مدرن تکهتکه شد. تکههایی از آن بیمصرف شد و تکههایی از آن از فرط کاری بهزودی فرسوده شد.
اما این تکهتکهشدن به اوج خود رسید بهطوریکه انگشتان نیز از هم فاصله گرفتند. در دنیای سنتی انگشت بهندرت بهتنهایی به کار میرفت و حتی انگشت بهتنهایی، بیشتر معنای منفی داشت (مثل انگولک کردن، انگشت در بینی یا حتی صورت و…) و انگشتان در هماهنگ با هم معمولاً کاری را انجام میدادند. اوج جهان مدرن، میتوان اوج فشار بر انگشتان نامید و آغاز این فشار، در سال ۱۸۸۸ توسط کداک برای تبلیغ دوربین براونی بود که نوشته بودند «با یک انگشت فشار بده، بقیهاش با ما».
با همهگیرشدن سواد نوشتن، انگشت درگیر شد. با اختراع رایانه و تلفن همراه نیز فشار بر انگشتان تشدید شد. امروزه دیگر همه چیز حول انگشت میچرخد: انگشتر ازدواج، انتخابات، ازدواج، وام، خرید و فروشها، تنوع شغلها از جمله بانکداری، بیمهگری و …
هر فشاری که بر انگشت وارد میکنید چیزی را تأیید یا رد میکنید. مثلاً با فشاردادن انگشتتان بر ضمانتنامه، تأیید میکنید که ضامن کسی شدهاید، یا وقتی لایک میکنید؛ یعنی تأیید میکنید و …
ولی باوجوداینکه در جهان مدرن هر روز بیشتر انگشتان ما تحتفشار کاری (بخصوص برای تأیید) بوده است و از سایر قسمتهای بدن بیشتر استثمار شده است، یعنی تحت حاکمیت ذهن و سایر اعضای بدن قرار میگیرد. ولی در «همستر» دیگر انگشتان عضو بدن نیستند، زیرا اصلاً ارتباطی با ذهن و سایر اعضاء ندارند گویی انگشتان یتیم شدهاند که از بدن جدا شدهاند یا گویی ما اضافی هستیم.
انگشتان دقیقاً زمانی شروع به کار میکند که تفکر و اندیشه میایستد. پس بیروح میشوند؛ لذا انگشتان “همستری” سرگردان رویِ صفحه تلفن همراه رها شده است و بیحس و بیاختیار است، مچاله شده و بر خود لولیده است. هرز شده و اقتدار ندارد.
ریتم بیش از حد یکنواخت و طوطیوار انگشتان بر روی تلفن همراه، به معنای سرکوب کل لذتها، شجاعتها و اندیشیدنهاست که زمانی با باغداری و … کسب میشد.
انسان همستری، انسانی است مدام با انگشتش «تأیید میزند» ولی چرایی و چگونگی آن را نمیفهمد بلکه آلوده به ریتم “تأییدکردن” با انگشتان است. چنین انسانی زندگی را باخته است.
لینک کوتاه
برچسب ها
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰